شبنامه های دل
شبنامه های دل

شبنامه های دل

من و پسر عمویم

با همه فقـر لبم می خندد 

راه غـم را بـه دل می بندد 

یک تبـسم ازتــو یــارم بس

بی تبسمت دلـم می گندد  

 

و یا  

 

با همه فقـر لـبم می خــنــدد 

راه غـم را بــه دل می بـنــدد 

یک تبـسم به یارم از من بس

بی تبسمم دلـش می گـنـدد 

1393/11/08 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.