شبنامه های دل
شبنامه های دل

شبنامه های دل

عاشقی یعنی سکوت

بعضی ها فکر می کنند که با جملات کوتاه و پر معنای بزرگان می توانند حرف خود را بزنند اما تصور غلطی است . اصل آن است که آدمی خود ذاتا مایه نوشتن عبارات بزرگ را داشته باشد تا به همه ثابت کند که اندیشه ژرفی دارد. نه از ژرفای عقل و اندیشه دیگران عاریت بگیرد.  
از بس حرفهای ناپسند خود را در قالبهای کلیشه ای و مسموم به دیگران تحمیل می کنیم که خودمان هم از نوشته های خود بدمان می آید،چه برسد به اینکه دیگران از نوشته های ما بدشان بیاید.
رنجی که عشقم به من می دهد بهترین نشان عاشقی او به من است و من عاشقترینم . و من درد و رنج معشوقم را به جان می خرم تا او به آرامش برسد. و چون با اظهار تلخ زبانی فکر می کند انتقام گرفته و یا می گیرد و دلش آرام می شود . 
من هم با تمام خستگی از رنج دادنهایش ، کنایه ها و تلخ زبانیهایش او را قد تمام دنیا دوست دارم .
تا جایی که دلم از طلاطم نگرانیهایش به موجهای آرام ساحل دریای طغیان مبدل و ساکت مبدل می شود و سکوت اختیار می کنم که او فکر کند که در کنارش ایستاده ام . و به این فکر کند که هر آنچه او می گوید همان است . واین برایم کافی است و من عشق را سکوت در مقابل طغیان و سرکشی معشوق خود معنی می کنم و به آن دلخوشم. خدایا به عشق مرا فدای معشومقم کن تا عاشق بمیرم و اورا زنده نگهدار تا با عشق من جاودانه بماند. آمین.

منبع :چوموران

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.